۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

درود برهمه
مخوصوصا عزيزاني که لطف مي کنند ونظر مي دهند .
مي خواهم درباره اين جمله کمي باهم گپ بزنيم :انسان جايزالخطاست ...
همه ما اين جمله را بارها به زبان آورديم چه وقتهايي .وقتهايي که اشتباهي کرديم و خواستيم خودراتوجيه کنيم .انگاريادگرفتيم بعنوان مسکن روحي از آن استفاده کنيم ولي آيا روحمان را تسکين داده هرگز اين را به جرات مي گويم که تنها و تنها فراموي کرديم اين جمله چه رازي پشت خود دارد.وقت يان جمله مصداق پيدامي کند که اشتباه ما باعث رشدمان شود نه تکرار آن .انگار داريم رشوه ميديم .....به که به او يا به خود ؟انسان جايز است خطا کند بله همانطور که حيوان ولي تنها مجوز اشتباه بعدي ماست يا بايد قبل و بعد خطا فرقي هم بکنيم .مطمئنا وقتي جايز است که سبب رشد روحي ما شود . خداوند نه به اين جمله ما کار دارد نه به توجيه ما هرجا ببيندکه مخلوقي ظرفيت و پذيرش بيشتر ازخود رادارد اورا درمي يابد.مهم نيست ما اشتباه کرديم يانه خداوند اصلا قضاوت نمي کند که ما کار خوبي کرديم يا نه اين قضاوت ما انسانهاست .خداوند همانطور که به حيوانات ونباتات نظر دارد به ماهم دارد ولي چون ما تجلي گاه اوهستيم هرکدام که ظرفش شويم در ما حلول مي کند و ما به بيداري مي رسيم .اين راز اين جمله است.آيامعني اين جمله اين است که من تاابد نگران نباشم تا مي توانم خطا مي کنم عمدا ياسوا ولي مهم اين است که او مي بخشد بله مي بخشد چون اوقضاوت نمي کند و ما اسير قضاوت خود هستيم او رشد و بيداري را ازکسي دريغ نمي کند تنها مابايدلياقت خودرا نشان بدهيم .حتما تفاوت هست ميان آنکه هيچوقت اشتباهات و لحظات بحراني زندگيش سکوي رشدش نمي شود و آنکس که حتي اين لحظات سخت و بحراني راعزيز مي دارد چون باعث رشدش شدند.اين هم نوعي نگا ه است نه ؟خوشحال ميشم که نظرات شما راهم بدانم .

خواب و بيدار
منيژه پدرامي

خود را صدا زدم
بلند تا مگر بيدار شود
صدايش كردم و خوابيدم
بيدار شد پرزغوغا شد
رفت آنجا كه نور بود و گل بود و شعور هستي
اما فراموش كرد مراهم بيدار كند .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

بهانه هايي که مارا خوشحال مي کندو به زندگي اميدوار اگر بيروني باشد پايدار نيست ولي اگر دروني باشد هميشگي و تداوم دارد.نهي ها چه فرهنگي چه مذهبي چه آموزشي سايه راخوراک مي دهندو اين نهي ها چون منفور و بداست در سايه انباشته شده و گره ها ايجاد مي شود پس هرجا بتواند بيرون مي زند.
ما ا زبچگي عادت کرديم بترسيم و با ترس زندگي کنيم در رعايتها و قوانيني که آزادي واقعي روح انسان را سلب مي کند .پس ناخودآگاه سرراه ما شکستها را قرار مي دهد تا بلکه چشم ما باز شود و ببينيم راه درست را از کجا بايد آغاز کرد .

به نظرم اميد داشتن عاليست ولي تنها اين کافي نيست بلکه بايد خود را شناخت ضعفها ي خود ر ا ديد و روراستانه با آن برخورد کرد که شفاي درون تنها در گرو کار و پشتکار و غور در خود است وگرنه اميدي که ما را به جايي
نرساند بي فايده است .و بدان که شکست هميشه بد نيست ما بد نگاهش مي کنيم چون قضاوتش مي کنيم وگرنه انسان رشد و تعاليش را مديون همين شکستهاست چون د رشکست ضعف وشکاف رواني خودر ا ديده و در جهت اصلاح آن اقدام مي کند .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

به اميد بيداري براي همه

درود برخوانندگان گرامي .
خوشحالم که به کمک نرم افزار بلاگ حخسف وبلاگي ايجاد کردم تا با خوانندگانم در تماس مستقيم باشم .براي شروع متن و شعري مي گذارم که خوشحال ميشوم نظرتون را بگيد .موفق باشيد وپيروز.
قطره آب
منيژه پدرامي

اگر مي خواهي آب باشي
بايد اول قطره باشي
قطره آبي پشت شيشه
تاب اگر آوردي
نلرزيدي اگر
حتم روزي دريا مي شوي .